وکیل آنلاین

رای شماره ١٣٣٣ ھیات عمومی دیوان عدالت اداری

رای شماره ١٣٣٣ ھیات عمومی دیوان عدالت اداری

باموضوع: ابطال نامه شماره ٧۴٠٠٣ـ ١٣٩۶/۴/٢۵ مدیر کل روابط کار و جبران خدمت (وزرات تعاون، کار و رفاه اجتماعی)

١٣٩٨/٧/١۵ ٩۶٠١٢۶٨شماره

بسمه تعالی

جناب آقای اکبرپور

رئیس ھیأت مدیره و مدیرعامل محترم روزنامه رسمی جمھوری اسلامی ایران یک نسخـه از رأی ھیـأت عمـومی دیـوان عـدالت اداری بـه شمـاره دادنـامـه ٩٨٠٩٩٧٠٩٠۵٨١١٣٣٣ مورخ٢/٧/١٣٩٨ با موضوع: «ابطال نامه شماره ٧۴٠٠٣ـ ٢۵/۴/١٣٩۶ مدیر کل روابط کار و جبران خدمت (وزرات تعاون، کار و رفاه اجتماعی) » جھت درج در روزنامه رسمی به پیوست ارسال می گردد.

مدیرکل ھیأت عمومی و ھیأتھای تخصصی دیوان عدالت اداری ـ مھدی دربین

تاریخ دادنامه : ٢/٧/١٣٩٨ شماره دادنامه: ١٣٣٣ شماره پرونده : ٩۶/١٢۶٨

مرجع رسیدگی: ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری

شاکی: خانم زھرا جامی

موضوع شکایت و خواسته: ابطال نامه شماره ٧۴٠٠٣ـ ٢۵/۴/١٣٩۶ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت (وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی)

گردش کار: شاکی به موجب دادخواستی ابطال نامه شماره ٧۴٠٠٣ـ ٢۵/۴/١٣٩۶ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت (وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) را خواستار شده و در جھت تبیین خواسته اعلام کرده است که:

«با عرض سلام

الف) خروج از حیطه اختیارات: آراء شماره ۴٧٣ـ ١٧/۵/١٣٩۶ ،۴٨٢ـ ٢۴/۵/١٣٩۶ ھیأت عمومی که در مقام وحدت رویه انشاء شده اند مؤید عدم اختیار اداره روابط کار در صدور چنین بخشنامه ھایی در جھت مطلوبیت کارفرمایی خاص می باشد.

ب) مغایرت با قانون: مرجع رسیدگی به اختلافات ناشی از اجرای طرح طبقه بندی مشاغل مطابق تبصره ٣ ماده ۴٩ قانون کار، ھیأت حل اختلاف می باشد. بنابراین ھرگونه صدور حکم کلی در این باب و تعیین و تکلیف و تجویز امری خاص برای کارفرما به منزله تحدید حدود قانونی مراجع حل اختلاف است. وزیر کار در مصاحبه مورخ ۴/۴/١٣٩٣ با باشگاه خبرنگاران جوان اعلام داشت، تغییر گروه یا طبقه کارگران طبق سلیقه مدیران، خلاف قانون و تخلف است. ھمچنین تبصره ١ ماده ٧ نظام ارزیابی مشاغل مصوب ٢٢/٣/١٣٩۵ وزیر کار از کاھش دریافتی ھای کارگر به سبب کارکرد متعارف یا این قبیل تعاریف جلوگیری به عمل می آورد. مضافاً تبصره ١ ماده ١٣ دستورالعمل اجرایی طرح طبقه بندی مشاغل موضوع ماده ٧ آیین نامه اجرایی تھیه طرح طبقه بندی مشاغل کارگاه ھای موضوع تبصره ١ ماده ۴٩ قانون کار که تحت عنوان دستورالعمل شماره ٢٠ روابط کار و به شماره ٧١٢٣٢ـ ٢۶/٧/١٣٩٠ ابلاغ شده مقرر می دارد «تغییر شغل ھر یک از کارگران در صورتی که منجر به تنزل گروه شغلی گردد موکول به اعلام موافقت کتبی آنان است…» » متن مقرره مورد اعتراض به شرح زیر است:

«مدیریت محترم شرکت نان قدس رضوی

به نشانی: مشھد ابتدای بزرگراه آسیایی نبش میدان بزرگ قائم ص پ ۴١٩ـ ٩١٧٣۵

با سلام و احترام

بازگشت به نامه آن شرکت که به شماره ۴٧۵۵٠ ـ ١٧/٣/١٣٩۶ ثبت شده به آگاھی می رسانم: با توجه به ماده (١٠ (دستورالعمل اجرایی طرح طبقه بندی مشاغل، پس از اجرای طرح و تطبیق کارگران با آن (به ترتیب مقرر در ماده (١ (دستورالعمل مذکور) ھرگونه ارتقاء یا جابه جایی شغلی با لحاظ تبصره ھای (١ (و (٢ (این ماده موکول به داشتن شرایط احراز شغل از نظر تجربه و تحصیل به ترتیب پیش بینی شده در طرح مصوب خواھد بود، لذا چنانچه مدیریت وقت کارگری را بدون داشتن شرایط احراز لازم، به شغلی منصوب نماید اگرچه مبالغ پرداختی با توجه به اصل وابستگی کار و مزد قابل استرداد نمی باشد لیکن مدیریت فعلی می تواند نسبت به تطبیق مجدد کارگر با شغلی که شرایط احراز آن را داراست (ولو آن که منجر به تنزل گروه کارگر شود) اقدام کند. شایان ذکر است ھدف اصلی تھیه و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل با توجه به مواد (٣٨) ،(۴٨ (و (۴٩ (قانون کار رفع تبعیض در پرداخت مزد به کارکنان است و لذا ھرگونه عملکردی که منجر به ایجاد تبعیض در کارگاه شود و با روح طبقه بندی مشاغل در تضاد قرار گیرد ـ از جمله پرداخت مبالغی به یک یا چند نفر از کارگران بدون مجوز قانونی ـ باطل می باشد و می توان نسبت به اصلاح آن اقدام نمود. ـ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت »

در پاسخ به شکایت مذکور، مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به موجب لایحه شماره ٣۶٩٢٨ ـ ٣٠/٢/١٣٩٧ توضیح داده است که:

«با سلام و احترام

در خصوص کلاسه پرونده ٩۶/١٢۶٨ ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری موضوع دادخواست خانم زھرا جامی به طرفیت این اداره کل به خواسته ابطال نامه شماره ٧۴٠٠٣ـ ٢۵/۴/١٣٩۶ پاسخ به شرح ذیل ارسال می گردد:

١ـ با توجه به ماده ٧ آیین نامه اجرایی تھیه طرح طبقه بندی مشاغل کارگاه ھا موضوع تبصره ١ ماده ۴٩ قانون کار، ھدف از تھیه و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، استقرار مناسبات صحیح کارگاه با بازار کار در زمینه مزد و مشخص بودن شرح وظایف و دامنه مسئولیت مشاغل مختلف و ایجاد یک نظام مزدی صحیح شامل عناوین و تعاریف شغل، شرح وظایف شغل، شرایط احراز، مھارتھا و توانایی ھای لازم برای تصدی ھر شغل و نظایر اینھا است.

٢ـ به موجب ماده ١٠ دستورالعمل اجرایی طرح ھای طبقه بندی مشاغل موضوع ماده ٧ آیین نامه فوق الاشاره، پس از اجرای طرح و تطبیق کارگران با آن، ھرگونه استخدام و ارتقاء و یا جابه جایی شغلی موکول به داشتن شرایط احراز شغل از نظر تجربه و تحصیل (به ترتیب پیش بینی شده در شناسنامه ھای شغلی مربوط) خواھد  بر دارا بودن شرایط احراز شغل تأکید داشته و آن را شرط اولیه ارتقاء بود. ماده ١١ دستورالعمل نیز مجددا کارکنان به مشاغل با گروه ھای بالاتر می داند به موجب این ماده ارتقاء منوط به وجود شرایط ذیل است:

اول: رعایت مفاد ماده ١٠) داشتن شرایط احراز شغل)

دوم: تأیید کمیته طبقه بندی مشاغل کارگاه در مورد دارا بودن شرایط احراز لازم شاغل جھت تصدی شغل جدید (براساس ضوابط طرح و مقررات این دستورالعمل)

سوم: موافقت مدیریت

٣ـ با توجه به مقدمات فوق شرط صحت ارتقاء شغلی کارگران یک کارگاه، برخورداری کارگر از شرایط احراز شغل از نظر تحصیل و تجربـه است و چنانچـه ارتقـاء بـدون وجـود ایـن شرط واقع شود محـکوم به بطلان خواھد بود، زیـرا شـرط لازمـه وجود مشروط است. ضمن اینکه عدم رعایت ضوابط طرح طبقه بندی مشاغل در استخدام، جابه جایی، ارتقاء، تنزل گروه و پرداختی ھا با ھدف اصلی طرح طبقه بندی مشاغل یعنی ایجاد عدالت مزدی و رفع تبعیض موضوع ماده ٣٨ قانون کار مغایرت دارد.

۴ـ موضوع نامه مورد شکایت (نامه شماره ٧۴٠٠٣ـ ٢۵/۴/١٣٩۶ (نیز در خصوص برخی از کارگران شاغل در شرکت نان قدس رضوی است که مدیریت وقت بدون اینکه این کارگران شرایط لازم برای احراز شغل جدید از نظر تحصیل و تجربه را داشته باشند ـ یعنی بدون رعایت مواد ١٠ و ١١ دستورالعمل مورد اشاره ـ آنان را به شغل بالاتر ارتقاء داده است که با توجه به مقدمات فوق این ارتقاء باطل بوده و این کارگران باید به شغل قبلی خود بازگردند. روشن است باطل بودن عمل ارتقاء و بازگرداندن کارگران به شغل قبلی موضوعی جدای از تنزل گروه است که به نظر می رسد شاکی با خلط این دو مبحث در ھم در این خصوص مغالطه نموده است. در خصوص صلاحیت این اداره کل در صدور نامه مورد شکایت نیز موارد ذیل را خاطرنشان می سازم این نامه صرفاً در پاسخ به استعلام شرکت نان قدس رضوی صادر شده و مخاطب آن مراجع حل اختلاف کار نیستند صلاحیت مراجع حل اختلاف کار صرفاً در امور ترافعی بوده و حکم صادره نیز فقط محدود به ھمان موضوع و  طرفین دعوا خواھد بود و قابل تعمیم نیست و بر عکس اعلام حکم قانون در قالب امری کلی و حکمی به کارگران و کارفرمایان به منظور انجام وظایف قانونی خود و در امور غیرترافعی در صلاحیت مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماع قرار دارد. به موجب ماده ٢٠٣ قانون کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مأمور اجرای قانون است لذا اظھارنظر در خصوص حقوق و تکالیف متقابل کارگران و کارفرمایان مقرر در قانون کار با این وزارتخانه خواھد بود که این امر نیز در اکثر موارد جزو وظایف داره کل روابط کار و جبران خدمت است. شایان ذکر است ھر حکمی غیراز این بدین معنا خواھد بود که در صورت عدم طرح شکایت از سوی کارگر در مراجع حل اختلاف ھیچ مرجعی صالح به اعلام وضعیت، حقوق و تکالیف قانونی کارفرمایان و کارگران نخواھد بود که عملاً منجر به تعطیل شدن اجرای قانون خواھد شد. صرف نظر از موارد فوق شاکی در استدلال خود
به تبصره ٣ ماده ۴٩ قانون کار استناد کرده وچون این ماده برعکس ادعای وی مؤید صلاحیت این اداره کل است قسمتی از ماده را نادیده گرفته و به طور ناقص به بیان آن پرداخته است. به موجب این تبصره «اختلافات ناشی از اجرای طرح طبقه بندی مشاغل با نظر وزارت کار و امور اجتماعی در ھیأت حل اختلاف قابل رسیدگی است.» به عبارتی این ماده به صراحت در اختلافات راجع به طبقه بندی مشاغل کسب نظر  وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را برای ھیأتھای حل اختلاف لازم می داند و از آنجا که در مجموعه این وزارتخانه امور مربوط به طبقه بندی مشاغل مربوط به این اداره کل است طبیعتاً اعلام پاسخ به استعلامات مربوط نیز در حوزه صلاحیت این اداره کل خواھد بود. »ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ ٢/٧/١٣٩٨ با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است.

رأی ھیأت عمومی

 به آراء شماره ۴٧٣ـ ١٧/۵/١٣٩۶ و ۴٨٢ـ ٢۴/۵/١٣٩۶ ھیأت عمومی دیوان عدالت : مستندا نظر به اینکه اولاً  لزوم اداری وضع مقرره مورد اعتراض از شرح وظایف ٢٩ گانه صادر کننده نامه مورد اعتراض خارج است. ثانیاً کسب نظر از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص اختلافات ناشی از اجرای طرح طبقه بندی مشـاغل وفـق تبصره ٣ ماده ۴٩ قانون کار به مفھوم نفی صلاحیت مراجع حل اختلاف کارگر و کارفرما (ماده ١۵٧ قانون کار ) در رسیدگی به این امر ترافعی نیست، مضافاً اینکه تفویض بطلان تطبیق مشاغل کارگران به کارفرما آن ھم بدون مراجعه به مراجع حل اختلاف فوق الاشاره به منزله تجویز رسیدگی به اختلاف کارگر و کارفرما از سوی احد طرفین (کارفرما) بوده که برخلاف اصول رسیدگی عادلانه و بی طرفانه در مراجع شبه قضایی  است، بنابراین با استناد به بند ١ ماده ١٢ و ماده ٨٨ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ١٣٩٢ نامه مورد اعتراض به لحاظ خارج بودن از حدود اختیارات صادر کننده آن و مغایرت با قانون ابطال می شود.

                                                                   رئیس ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری ـ محمدکاظم بھرامی