دولت و خط قرمز دیپلماسی برجام
استراتژی هدفمند دولت پس از خروج آمریکا از برجام تفاوتی نکرده و همچنان بر حراست از منافع ملی استوار است. تدبیر رییس جمهوری به پایبندی بر پیمان برجام در کنار تاکید او بر تضمین منافع نشان می دهد که هرگونه تضییع این حقوق احتمال خروج تهران را از توافق افزایش می دهد.
«ادامه برجام منوط به تامین منافع ایران است» تاکید چند باره ای که روزهای پس از خروج آمریکا از برجام، در کلام مسوولان و مردم جاری شده است. نگاهی اینچنین به برجام از سوی دولت نشان دهنده اولویت یافتن اصل عزت در دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
اهمیت رجحان اصل عزت در شرایط کنونی از آن سو است که دولت می توانست بر پایه اصول مصلحت یا حکمت، بی قیدو شرط در برجام بماند، دولت می توانست در 500 روز حضور «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا در کاخ سفید به مذاکره دوباره رضایت دهد و تبعات خروج او از برجام را نپذیرد اما با حفظ اقتدار در بازی برجام، آمریکا را بازنده میدان تعهد کرد.
با چنین رویکردی و در صورت عدم انتفاع ایران از سند برجام یا بدعهدی اروپا، چین و روسیه، امکان خروج ایران از برجام و لغو این سند بین المللی چندان دور از انتظار نخواهد بود.
ایران در شرایطی برجام را حفظ خواهد کرد که منافع سیاسی و اقتصادی خود را محفوظ ببیند. از این رو هرگونه بد عهدی طرف های خارجی که بتواند این منافع را با تهدید یا تحدید روبرو سازد، کلید خروج تهران از برجام خواهد بود.
به باور بسیاری از تحلیلگران رییس جمهوری تاکنون در برابر بدعهدی ها و زیاده خواهی ترامپ، موضعی عقلانی و آمیخته با تدبیر اتخاذ کرده است. موضعی شفاف و به دور از احساسات متناقض که بیش از آنکه در پی ماجراجویی در زمین تاجر آمریکایی باشد، به دنبال حفظ منافع ملی است. در چنین مسیری ممکن است تصمیم نظام و دولت خروج از برجام هم باشد.
گرچه تاکید بر حفظ برجام در صورت حفظ منافع ایران، همچنان موضع مسوولان کشوری است اما بر فرض نقض عهدی دیگر، خروج ایران از برجام بدون پیامد و تهی از تبعات نخواهد بود. تبعاتی که هم بر معادلات داخلی و هم بر مناسبات خارجی تاثیر خواهد داشت.
**پیامدهای داخلی خروج احتمالی ایران از برجام
مذاکرات با اتحادیه اروپا، روسیه و چین بر سر برنامه هسته ای ایران، تاریخی 15 ساله دارد اما این مذاکرات در دولت یازدهم و در ریاست جمهوری روحانی به نتیجه ملموسی دست یافت و توانست به مناقشه دو دهه کشورهای غربی با ایران بر سر توانمندی های هسته ای کشورمان پایان دهد. چنین موفقیتی که نتیجه استراتژی دولت و نظام و تلاش تیم دیپلماسی بود، از همان ابتدا هم در داخل کشور مخالفان جدی و صاحب تریبون بسیاری داشت.
منتقدان برجام طی سال های پس از امضای توافق همواره دولت را به نادیده گرفتن منافع ملی و سرفرود آوردن در برابر زیاده خواهی های آمریکا و غرب متهم می کردند. رویکرد تهاجمی علیه دولت در حالی پیگیری می شد که چنین تصمیمی تنها تصمیم دستگاه اجرایی نبود و کلیت نظام در سطوح عالی این مذاکرات و آن توافق را با در نظر گرفتن خطوط قرمز مشخصی تایید کردند. در چنین شرایطی خروج ایران از برجام تنها در صورتی می تواند حافظ منافع ملی باشد که گروه های منتقد دولت به دنبال تسویه حساب سیاسی و ناکارآمدسازی دولت نباشند.
خروج ایران از برجام ریسکی بزرگ برای دولتی خواهد بود که این توافق از مهمترین دستاوردها در کارنامه اوست، از این رو پذیرش چنین موضوعی نیازمند همدلی همه جریان های سیاسی، قوا و مسوولان است. در مقطع کنونی کنترل تنش و مدیریت بحران در حوزه سیاست داخلی و خارجی، شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه بدون همیاری تمام جریان های سیاسی برای دولت با دشواری هایی همراه خواهد بود. گرچه تکیه بر تدبیر و دیپلماسی، از روحانی سیاستمدار قابل اعتمادی برای روزهای سخت ساخته است اما با توجه به واقعیات موجود، هجمه سیاسی به او در نهایت نظام و مردم را متضرر خواهد کرد.
**اقتصاد ایران در دوران پساخروج
تحریم نفتی، بانکی و مالی ایران طی ماه های آینده از واقعیات غیرقابل انکار دوران پساخروج آمریکا از برجام است. واقعیتی که به طور مشخص دغدغه های معیشتی مردم را افزون خواهد کرد و مشکلات اقتصادی ایران را هم پررنگ تر. خروج احتمالی ایران از برجام هم می تواند این گزاره ها را با احتمال بالاتری به واقعیت نزدیک کند.
نباید از یاد برد که اقتصاد ایران بسیار به نفت وابسته است، ریسک سرمایه گذاری خارجی در کشور بالاست و تولید ناخالص ملی رقم راضی کننده نیست . این حقایق موجود در داخل کشور اما نمی تواند محدود کننده اقتدار و عزت ایران باشد، البته با تکیه بر معیارها و شروط مشخص. اگر برای کاستن از پیامدهای سیاسی خروج احتمالی ایران، همدلی در عرصه قدرت نسخه ای شفابخش بود، در حوزه اقتصاد دولت به مردم و جامعه بیشتر نیاز دارد. همراهی مردم با برنامه های اقتصادی دستگاه اجرایی می تواند برگ برنده در دوران پساخروج باشد.
مردم باید باور کنند که سیاست های اقتصادی دولت شاید نه در کوتاه مدت که در مدت زمانی مناسب می تواند گره گشای مشکلات آن ها باشد. با وجود چنین باوری می توان مطمئن به یاری مردم بود . دولت هم باید از میان «زنگی و رومی» خصولتی ها، یا زنگی زنگ باشد یا رومی روم. نمی توان در سال های سخت تحریم، به نام ملت و به کام دولتی ها، تن به خصوصی سازی داد.
حمایت از سرمایه گذاران داخلی در این برهه می تواند به نحو بسیاری به احیای اقتصاد یاری رساند. ایجاد سازوکارهای مقابله با فساد و رانت اقتصادی هم اطمینان بخش گروه های سرمایه گذار در کشور باشد. در سوی دیگر مردم هم برای حراست از منافع ملی و پیشرفت کشور باید شیوه های متفاوت تری در فعالیت اقتصادی برگزینند، حذف صف های طولانی برای خرید دلار و سکه که تنها مورد استفاده آن ذخیره برای سودجویی بیشتر است، شاید نخستین گام شیوه متفاوت نگریستن به مقوله اقتصاد و سودآوری باشد. نگرشی که منافع ملی و جمعی را بر منافع آنی فرد ترجیح دهد. گرچه تثبیت این دیدگاه نیازمند زمان و فرهنگ سازی است اما می توان به آینده ای امید بست که در آن تک تک افراد جامعه تنها دغدغه مند خویشتن خویش نباشد.
**تعاملات بین المللی در سایه خروج احتمالی از برجام
خروج از توافق برجام گزینه خیلی دور و خیلی نزدیک ایران است. همان اندازه که برخی معتقدند خروج از تعهد برجام از سوی ایران صورت نخواهد گرفت در برابر ناظران بسیاری هم از چنین احتمالی سخن می گویند. این خروج اما همان گونه که گفته شد بدون تبعات و پیامد نخواهد بود و این پیامدها در عرصه دیپلماسی و روابط بین الملل ایران بسیار بیشتر است.
با خروج آمریکا از برجام ایران هراسی منطقه ای از سوی سعودی ها و رژیم صهیونیستی افزایش یافت و به یقین خروج ایران از برجام این هراس افکنی ها را به اوج خود خواهد رساند. ترامپ هم در دوردست ترین نقطه از خاک ایران، راست و دروغ اتهام ها را به هم بافته و آماده بهره برداری از چنین هراس افکنی خواهد بود. این میان تیم دیپلماسی رسالتی بسیار دشوار و سنگین بر عهده دارد.
مقابله با غوغاسالاری منطقه ای و فرامنطقه ای همراه با حفظ عزت و اقتدار ملی، در کنار حراست از منافع کشور معادله روابط دیپلماتیک ایران را پیچیده تر از گذشته می کند.
با این همه باز هم می توان با وحدت در داخل و حمایت تمام قد از دیپلمات ها و وزیر امور خارجه از بحرانی چنین به نفع کشور استفاده کرد. ایران در خاورمیانه به همان تعداد که دشمن قسم خورده دارد؛ از متحد استراتژیک هم برخوردار است. بهره گیری از ظرفیت این متحدان منطقه ای در کنار رهانیدن اروپا از تاثیر آمریکا می تواند در این مسیر راهگشا باشد.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید