تولید پوشاک و پسته در اردوگاه و ندامتگاه فشافویه
فشافویه، اردوگاهی ویژه مددجویان با کمتر از 5 سال حبس و معتادان متجاهر که ظرفیت پذیرش بیش از پنج هزار نفر را دارد، در بیابانی فرسنگ ها دور از تهران، واقع شده، جایی که آب شور است و نمک های ریز سفید بین خاک و سنگ نمایان است.
صبح یکی از روزهای پر مهرِ مهرماه، به نیت رفتن به اردوگاه فشافویه به همراه عکاس، به مقصد فشافویه ترک می کنی. با جستجوی ساده در اینترنت فشافویه را در فاصله 30 کیلومتری از جنوب تهران می یابی اما واقعیت ورای آن چیزی است که در فضای مجازی دنبال آن هستی.
از شهر فاصله می گیری. تهران تمام می شود و کهریزک جلوی راه قرار دارد. جاده دیگر کسل کننده و حالا دیگر بسان بیابانی بی آب و علف است که هیچ چیزی برای جذب نگاه یک خبرنگار ندارد.
دو راهی فشافویه به چرم شهر راننده مسیر را دور می زند. از دور چیزی مقابل چشمانت قرار می گیرد. چیزی مانند ستون ها و پایه های یک پل بزرگ. فکر می کنی قرار است در فاصله چند کیلومتر آن طرف تر پلی ساخته شود و در نهایت تعجب از خود می پرسی این مسیر این خیابان فرعی، و این پل بزرگ، چیست؟
تا در ذهن خود دنبال چرایی ایجاد این چنین پل بزرگی می گردی، واقعیت را با نزدیکتر شدن به آن ستون ها مشاهده می کنی، اینها نه تنها پایه های پل نیستند، بلکه برج های دیده بانی ندامتگاه بزرگی به نام فشافویه هستند.
آری اینجا فشافویه است. راننده را کمی منتظر نگه می داری تا اگر احتمال انجام شدن گزارش در دو ساعت است، به او خبر دهی که دو ساعت را منتظر بماند، چون فاصله از تهران تا اینجا واقعا زیاد است. از آنجا که داخل زندان گوشی ها باید تحویل داده شود تا لحظه خروج از آن نمی توان با راننده تماس گرفت. پس از پرس و جوهای متعدد، به کانکسی هدایت می شوی به نام نگهبانی، در آنجا سربازی می بینی فعال و پرجنب و جوش.
او همچنان که سعی دارد با تماس گرفتن با داخل زندان کارت را راه بیندازد، گرم صحبت شده و از کمبود سرباز می نالد. او معتقد است که در این کانکس باید دو نفر باشند اما او تنها است. می گوید سربازان اینجا روز اعزام می شوند و عصر به برج می روند و دیده بانی می کنند تا صبح. هر سربازی پس از 24 ساعت کارکردن، 24 ساعت استراحت دارد.
با تماس نگهبان با داخل زندان تازه متوجه می شوی اینجا ندامتگاه بزرگ تهران است نه اردوگاه فشافویه. اینجاست که جستار در اینترنت را بی فایده می بینی چون زندان فشافویه و ندامتگاه تهران بزرگ به دلیل مجاورت، با یک عنوان اما سه نام زندان فشافویه یا زندان حسن آباد یا ندامتگاه تهران بزرگ در اینترنت قابل جست و جو است.
حالا که به ندامتگاه رسیدی برج ها راحت تر خودنمایی می کنند برج هایی بسیار بلند همانند بارو در فاصله های 200 تا 500 متر از یکدیگر که در ستون آن با رنگ آبی به صورت کاملا مشخص نوشته شده است: «درصورت توقف تیراندازی می شود».
سرباز ادامه می دهد: «اینجا واقعا مشکل آب وجود دارد. آب منطقه حسن آباد به دلیل نزدیکی به قم شور است. سربازانی که اعزام می شوند حین بازگشت ظرف را پر از آب می کنند و برای ما می آورند.» درستی صحبت های سرباز را به راحتی می توان با نگاه کردن به زیر پایش کنار کانکس روی خاک و سنگریزه ها متوجه شد، چون آب به قدری شور است که بین خاک و سنگ، نمک های ریز سفید به وضوح قابل رویت است.
ظاهرا ندامتگاه بزرگ تهران 12 برج دارد و یک بام و اگر فرض محال هر زندانی از مقابل هر برجی فرار کند، نگهبان همان برج مقصر شناخته می شود و مورد عتاب و عقاب قرار می گیرد.
با گرفتن آدرس اردوگاه فشافویه از سرباز، از او خداحافظی می کنی و به مسیر ادامه می دهی؛ مسیری 30 کیلومتری در یک جاده فرعی. جاده که چه عرض شود؛ در این فاصله 30 کیلومتری بین ندامتگاه بزرگ تهران و اردوگاه فشافویه نه آبادی یافت می شود نه آدمی زاد. فضا به قدری خلوت و رعب انگیز است که در طول روز هم راحت می توان از عبوری ها باج گیری کرد چه برسد به شب.
و تو در این مسیر به خانواده های زندانیانی فکر می کنی که مجبورند به ملاقات عزیزان خود بیایند تا آنها درد تنهایی را در کنار غم حبس، حس نکنند. اگر چه بیشتر مددجویان ندامتگاه تهران بزرگ، مالی هستند و شاید خانواده تا حدودی توان هزینه کردن برای آمدن به اینجا به منظور ملاقات با مددجو را داشته باشند؛ اما همه مددجویان اردوگاه فشافویه مرتبط با مواد مخدر و افرادی با کمتر از 5 سال حبس و معتادان متجاهر هستند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
در طول مسیر بیش از چند 10 هکتار زمین سرسبز و زیبا می بینی هر چند بینابین آن، زمین های بایر هم یافت می شود. اما زمین های سبز شده حاصل تلاش مددجویانی است که در زندان های اطراف تحمل حبس می کنند. جدای از کشت در این زمین ها، کارگاه هایی هم مشاهده می شود که همه اینها با همت بنیاد تعاون زندانیان به دست زندانیان ایجاد شده است.
در این مسیر شوره زار، گاهی چوپانی با رمه ای از گوسفندان توجهت را جلب می کند و در حقیقت آن چیزی که توجهت را به خود می کشاند، تانکر آب همراه با رمه است.
* اشتغالزایی در بیابانی که 60سال گیاهی در آن نروئیده بود
رحیم مطهرنژاد، مدیرعامل بنیاد تعاون زندانیان در این باره می گوید: شرکتی به اسم «کشت و صنعت حامیان فدک» در منطقه فشافویه 2650 هکتار زمین دارد که منابع آبی به اندازه نیمی از آن زمین، کفاف می دهد. در صدد گرفتن حقآبه از منابع آبی منطقه فشافویه هستیم که در این صورت اکثر زمین های آنجا تحت پوشش قرار می گیرند.
وی ادامه می دهد: با توجه به منابع آب موجود، کشاورزی، باغداری، دامپروری و پرورش جانوران آبزی، 1300 هکتار از این زمین را پوشش می دهد. داخل ندامتگاه بزرگ، 600 مددجو به تولید پوشاک و سراجی اشتغال دارند و در اردوگاه فشافویه هم 300 مددجو مشغول کار هستند. روکش های صندلی اتومبیل، لباس و درخت سیب خودرو تولید می کنند و کارگاه ها در حال گسترده شدن است.
به گفته مدیرعامل بنیاد تعاون زندانیان، سه طرح ملی آبیاری مکانیزه با وسعت 1650 هکتار اجرا شده و بخشی از آن درحال تکمیل است.
مطهرنژاد می گوید: در آن منطقه مجموعه هزار مددجو اشتغال به کار دارند. 50درصد حقوقشان را به آنان می دهیم و 50 دصد دیگر را به خانواده هایشان.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا این دسته از مددجویان بیمه هم می شوند یا نه، اظهار داشت: مددجویانی که در زندان ها اشتغال دارند، بیمه عمر و حادثه می شوند.
مدیرعامل بنیاد تعاون زندانیان از وجود باغ 7 هکتاری پسته شرکت کشت و صنعت حامیان فدک در اطراف فشافویه با عمر 15 ساله خبر داد و گفت: علاوه بر این، 20 هکتار باغ زیتون هم در منطقه داریم و یک باغ 400 هکتاری مکانیزه پسته هم ایجاد شد که در 130 هکتار آن، نهال پسته کشت شده است و مقدمات کاشت نهال در بقیه این زمین در حال انجام شدن است.
مطهرنژاد اشتغال مددجویان را در زندان برای خود و خانواده آنها بسیار مثمر ثمر می داند و معتقد است، هر مددجویی که سرکار می آید نه تنها به خودش آسیب نمی رساند بلکه به هم بندی هایش هم آسیب نمی رساند؛ او با کار کردن توانمند و برای بازگشت به جامعه آماده می شود. خانواده او هم از معرض انواع آسیب ها دور می شوند؛ وقتی خانواده ها از آسیب دور شوند به تبع آن، بزه کمتر می شود.
به گفته او، سالانه 70 تا 100 هزار مددجو در آزمون های فنی حرفه ای شرکت می کنند و گواهینامه فنی حرفه ای دریافت می کنند.
او درباره اشتغال پس از زندان و مراقبت بعد از خروج و اعطای وام و تسهیلات به مددجویان می گوید: مددجویان در دو مقطع به کار نیاز دارند یکی دوران محکومیت، که بنیاد تعاون زندانیان برای آنان اشتغال ایجاد می کند و دیگری پس از آزادی است که همه جامعه باید مددجویان را بپذیرند و برای او فرصت شغلی ایجاد کنند، چون او دیگر شهروند عادی است و نباید او را مجرم تلقی کرد.
به گفته وی، اداره امور اجتماعی و مراقت از خروج سازمان زندانها و اقدامات تامینی و ترییتی کشور در این راستا فعالیت می کند اما با توجه به در اختیار داشتن منابع کم، نمی تواند به همه مددجویان تسهیلات ارائه کند و دولت و مجلس باید به این موضوع توجه کافی داشته باشند.
مطهرنژاد می گوید: برخی نقاطی از فشافویه که بنیاد تعاون زندانیان، باغ و نهالستان ایجاد کرده، منطقه ای است که 60 سال تمام یک گیاه هم در آن نروئیده بود.
حالا دیگر 90 کیلومتر از جنوبی ترین قسمت تهران دور شده ای و دوباره پایه هایی سترگ از دور خودنمایی می کنند؛ نه. پایه نه؛ برج های دیده بانی.
اینجا زندان فشافویه است و سردر زندان فشافویه نوشته شده است: «اردوگاه حرفه آموزی و کاردرمانی فشافویه».
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید