کنار ون ها کافه ای است
ونک را همه با درختان «ون» می شناسند اما انتهای خیابان ونک، کافه ای قرار دارد که با سایر کافه ها متفاوت است. کافه داونتیسم جایی است برای دیدن استعدادها و توانایی های کودکانی که تا پیش از این نادیده گرفته می شدند.
کافه داونتیسم اردیبهشت امسال راه افتاد. برخلاف روزهای اولیه، حالا کافه خلوت است، فقط سه نفر از کارکنان دور هم بر روی صندلی های کافه نشسته اند. با ورود من به داخل کافه، از جای خود بلند می شوند. در گوشه ای از کافه پشت میز می نشینم. فضای داخل کافه کوچک است و دیوارهای آن با تابلوهای نقاشی که کار کودکان اوتیسم است، تزیین شده و از سقف آن بادکنک های رنگی آویزان کرده اند.
کافه «داونتیسم» از دو کلمه «سندروم داون» و «اوتیسم» گرفته شده، این اسم به این دلیل برای این کافه انتخاب شده که محل کاری برای بچه های اوتیسم و سندرم داون است.
اوتیسم یا درخودماندگی نوعی اختلال رشدی (از نوع روابط اجتماعی) است که با رفتارهای ارتباطی، کلامی غیرطبیعی مشخص میشود، آمار دقیقی از تعداد افراد مبتلا به اوتیسم وجود ندارد چون سامانه ای برای ثبت این افراد وجود ندارد، البته به تازگی سامانه ای برای ثبت اطلاعات این افراد در سازمان بهزیستی ایجاد شده است، آمارهای غیررسمی تعداد این بیماران را تا 200 هزار نفر برآورد کرده و اعلام شده است که سالانه حداقل 10 هزار نفر به این تعداد اضافه می شود یعنی یک کودک مبتلا به اوتیسم به ازای هر 150 تولد.
در مورد افراد مبتلا به سندروم داون نیز وضعیت مشابه است، سندروم داون یک بیماری ژنتیکی است که به دلیل حضور تمام یا بخشی از یک کروموزوم اضافی در جفت کروموزوم ۲۱ به وجود میآید. این بیماری دارای علایم مختلف از جمله ناهنجاریهای عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگانهای بدن است. از جمله علایم عمده و زودرس این بیماری که تقریباً در همه بیماران مشاهده میشود، وجود مشکلات یادگیری و نیز محدودیت و تأخیر رشد و نمو است.
آمارهای سازمان بهزیستی نشان می دهد که سالانه حدود 2500 فرد مبتلا به این ناهنجاری در کشور متولد می شوند و با افزایش سن زنان بعد از 40 سالگی احتمال تولد نوزاد مبتلا به این بیماری بیشتر می شود.
یکی از کارکنان که بقیه او را آقا رضا خطاب می کنند با اشاره دست می گوید: منوی ما روی دیوار است. چند لحظه بعد سفارش من را تحویل می گیرد و به همراه دو نفر دیگر مشغول تهیه سفارش می شود. از داخل آشپزخانه صدای رضا می آید که با آرامش با بچه ها صحبت می کند و نحوه کار را به آنها آموزش می دهد. از صحبت رضا با آن دو نفر متوجه شدم نام یکی شهریار و دیگری طاهاست. چند دقیقه ای نمی گذرد که شهریار با قدم هایی آهسته و با احتیاط سفارشم را مقابلم می گذارد.
پس از چند دقیقه انتظار سر صحبت را با رضا باز می کنم. رضا از شور و اشتیاق بچه ها برای کار در کافه می گوید: بچه ها به کار علاقه نشان می دهند؛ چون در این جا به خودباوری می رسند و اعتماد به نفس پیدا کرده اند. این کودکان این جمله را بسیار شنیده اند که تو نمی توانی. اما در این جا «مفید بودن» و توانستن را کاملا احساس می کنند.
طاها 17 ساله یکی دیگر از افراد مشغول در کافه است. او که در رشته عکاسی تحصیل می کند. از کار در این کافه می گوید: از همان روزهای ابتدایی تاسیس وارد این کافه شدم. خیلی از افراد هستند که برای کار در اینجا در نوبت هستند. کار در این جا را خیلی دوست دارم و دوشنبه ها و پنجشنبه ها این جا کار می کنم.
رضا از مشکلات می گوید: از مشکلاتی که در این جا داریم این است که چون کافه در یک پاساژ واقع شده است، مجبوریم ساعت 10 شب در این جا را ببندیم و از طرف دیگر کافه به خیابان مشرف نیست و به گونه ای نیست که مشخص باشد اینجا کافه ای هست. اکثر کسانی که به این جا مراجعه می کنند با هدف به این جا می آیند و گذری به این کافه برنخورده اند. علاوه بر این ها فضای کافه کوچک است.
یکی از مشتریان کافه وارد بحث می شود و از اشتیاقش برای افزایش تعداد این کافه ها می گوید. رضا در جواب می گوید: نیاز به حمایت دولتی داریم. تمام زحمات بر عهده والدین بچه ها و خانم آگاهی است. هزینه اینجا توسط خود خانم آگاهی، خانواده ها و بهزیستی تامین می شود.
آیلین آگاهی که لیسانس موسیقی و سابقه 17 سال کار با بچه های سندروم داون و اوتیسم را دارد، موسس این کافه است.
آگاهی از ایده اولیه کافه داونتیسم می گوید: من با بچه های سندروم داون و اوتیسم کنسرت برگزار می کردم. در این کنسرت ها بچه ها از اینکه مورد تشویق مردم قرار می گرفتند و در جامعه دیده می شدند، خوشحال هستند. از این جا این جرقه در ذهن من ایجاد شد که این کافه را تاسیس کنم.
آگاهی افزود: از سال 95 پیگیر تاسیس کافه بودم. به بهزیستی پیشنهاد این کار را دادم و بهزیستی هم 27 میلیون تومان به من کمک کرد. در نهایت موفق شدم در اردیبهشت ماه امسال کافه را افتتاح کنم.
وی درباره بچه های شاغل در کافه می گوید: در حال حاضر 40 کودک مشغول به کار در این کافه دارای حقوق هستند و 190 نفر نیروی ذخیره داریم. مجبوریم شیفت بچه ها را هر سه ساعت یکبار عوض کنیم تا نوبت به دیگران هم برسد.
آگاهی درباره آموزش های لازم به بچه های شاغل در کافه داونتیسم می گوید: تعدادی از بچه ها کلاس های شیرینی پزی رفتند. خود ما یک استاد باریستا (قهوه چی) از مالزی را برای آموزش به بچه ها به کار گرفتیم.
وی ادامه می دهد: برای بچه هایی که سندرم داون و اوتیسم شدید دارند و قادر به کار در کافه نیستند این امکان را فراهم کردیم که با توجه به توانایی خود در هر زمینه ای که می توانند کار کنند و ما هم تولیدات آنها را به فروش می رسانیم.
کافه داونتیسم شاید اولین کافه ای باشد که افراد خاص در آن به مشتریان خدمت می دهند، 11 اردیبهشت که افتتاح شد، مسئولان بهزیستی هم آمدند، اصغر باقری، مدیرکل بهزیستی استان تهران در مراسم افتتاح این کافه گفته بود: سازمان بهزیستی از فعالیت چنین مراکزی که در راستای توانبخشی و ورود بیماران و افراد خاص به جامعه است، حمایت می کند.
او افزود: چنین مراکزی در راستای برنامههای توانمندسازی سازمان بهزیستی کشور است و تلاش میشود مراکز مشابه دیگری نیز ایجاد شود.
به گفته اصغری، باید نگاه جامعه نسبت به این بیماران عوض شود یعنی اگر بیمار مبتلا به اوتیسم یا سندروم داون را در خیابان دیدیم فکر نکنیم که فرد عجیبی را دیدهایم؛ این فرد هم مانند سایر افراد جامعه دارای توانمندی هایی است. ما تا حالا نحوه استفاده از توانمندی این افراد را بلد نبودهایم و باید یاد بگیریم.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید