مهاجرت نتیجه تغییرات و بحران های اقلیمی
خشکسالی، ریزگردها و کمبود شدید آب ممکن است کشور را با مهاجرت های گسترده در اقصی نقاط و حتی از نیمه جنوبی به نیمه شمالی روبه رو کند و در صورتی که تمهیداتی برای مقابله با این امور اندیشیده نشود، به بحران های متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منجر خواهد شد.
بحران های متعدد زیست محیطی در سطح جهان، منطقه و همچنین در داخل کشور می تواند موجب پیدایش بحران در سایر حوزه های زندگی اقتصادی و اجتماعی شده و بدین ترتیب کشور را با چالش های جدی مواجه سازد.
نظر به اهمیت موضوع و جهت روشن شدن ابعاد و لایه های مختلف آن پژوهشگر با دکتر «اسدالله نقدی» استاد دانشگاه و متخصص مسایل توسعه و مطالعات شهری انجام داده است.
**باز گشت ریشه های تاریخی مهاجرت به اواسط دوران قاجار و پیدایش مشروطه
دکتر نقدی در ارتباط با تاریخ مهاجرت گفت: بحث مهاجرت در ایران تا حدود زیادی مشابه این تجربه در بسیاری از دیگر کشورهاست و به تفاوت و فاصله منابع مربوط به کار و اشتغال، شرایط و کیفیت زیست و زندگی در دو نقطه مهاجر پذیر و مهاجر فرست مربوط می شود. در واقع داستان مهاجرت های ارادی تاکنون در همه جای دنیا تا حدود زیادی مشابه بوده و اقلا در تئوری عامل انگیزاننده ‘امکان زیست بهتر’ مطرح است. البته بحث مهاجرت اجباری از این قاعده تا حدودی مستثنی است. با این حال حتی در این مورد نیز ممکن است موضوع بهبود شرایط و متغییر اقتصاد دخیل باشد. در هر صورت صحبت من در مورد مهاجرت های ارادی است.
‘ در ایران موج آرام مهاجرت دقیقاً از دوران ناصری متولد و از فردای انقلاب مشروطه و اوایل قرن حاضر شمسی به صورت ملموس اما آرام شروع می شود اما روند آن خیلی کند بوده است. از دهه پنجاه با ورود مکانیزاسیون به روستاها و کشاورزی و نیز گسترش ارتباطات و توسعه بهداشت و تزریق دلارهای نفتی به قطب های شهری، شهرنشینی وارد مرحله جدیدی می شود و رشد می کند و موازنه شهری روستایی به هم می خورد. اما به نظرم خیلی کنکاش تاریخی در اینجا ضرورت ندارد و به همین خاطر خیلی سریع بر می گردم به موضوع مهاجرت در شرایط فعلی. ‘
**مقایسه تفاوت های زندگی در مبدأ و مقصد علت مهاجرت است
وی در ادامه اظهار داشت: در دهه های گذشته دلیل اصلی و عمده مهاجرت در ایران ارزیابی و مقایسه تفاوت سطح زندگی در مبدأ و مقصد ولی نه به معنای صرف درآمد و اقتصاد بلکه فراتر از آن بوده است. جریان آن عمدتاً از مناطق روستایی به شهرهای کوچک و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ به شکل پلکانی و تابعی و یا به شکل مستقیم از روستا به شهرای بزرگ خاصه تهران بوده است. برای مثال از روستاهای اردبیل، زنجان، میانه، همدان و درود یا خراسان و …کثیری به تهران و قطب های صنعتی کشور، به دلایلی همچون نبود زمین کافی، فرصت های شغلی، اختلافات طایفه ای و سراب یا رویای زندگی بهتر و بهبود فردای فرزندان و غیره مهاجرت می کردند. در موارد استثنایی هم از گذشته بحث عوامل طبیعی دخیل بوده است، مانند مهاجرت زابلی ها به دشت گرگان و گنبد. ولی عامل اقتصادی و مقایسه امتیازات مبدأ و مقصد و آن هم به شکل گزینش عقلانی عامل مهم تببین مهاجرت در ایران یک قرن گذشته است.
**موضوع بقا و احتمال وقوع سونامی مهاجرت
این استاد دانشگاه اضافه کرد: ولی در سال های اخیر داستان مقداری متفاوت و پیچیدگی آن بیشتر شده است. آن هم به خاطر ظهور تغییرات اقلیمی، خشکسالی و کاهش بارندگی است. من حدود چهار سال پیش در یک مصاحبه ای بحثی را مطرح کردم که بعدها نام مهاجرت های اکولوژیک به خود گرفت. با توجه به مطالعات میدانی که در حاشیه نشینی همدان و تهران،و ساوه، کرمانشاه، ایلام و مناطق یا شهرهای دیگری مانند اسدآباد، فامنین، نهاوند و بر اساس برخی مشاهدات میدانی در بعضی از روستاهای آذربایجان به پدیده سونامی مهاجرت در صورت استمرار خشکسالی ها در نقاط مختلف (تاکید می کنم در صورت ادامه روند فعلی کاهش بارش ها) اشاره کردم.
‘طبیعی است وقوع این سونامی بسته به استمرار شرایط اقلیمی سالهای اخیر است و اگر روند ‘ترسالی’ها رخ دهد این بحث از بین نخواهد رفت اما با سرعت کندتری رخ خواهد داد. اگر این اتفاق رخ دهد، دیگر موضوع تفاوت زندگی مثل نیم قرن گذشته مطرح نیست بلکه ‘موضوع بقا’ است و کمبود آب کشاورزی یا دام نیست بلکه تامین آب شرب برای ساکنان نقاط روستایی مطرح است. قبلاً موضوع تفاوت کیفیت و مواهب زندگی بود و تفاوت درآمد اما در این شرایط مورد بحث خود زندگی مطرح است. برای مثال در روستاهای زنجان و میانه و اردبیل و درود و کبودرآهنگ چون فرصت های شغلی کم بود و زمین پاسخگویی همه اعضای روستا نبود گروهی راهی شهرهای مختلف بویژه به باقرآبادها یا شادآباد های تهران برای فرصت های شغلی بهتر مهاجرت می کردند. ‘
وی گفت: اتفاقی که در سالهای اخیر یعنی در حداکثر در 10 سال گذشته رخ داده این است که اساسا، ً برخلاف موج قبلی مهاجرت که فرد امکان بقا در روستا را داشت اما با درآمد و کیفیت پایین و دنبال بهبود بود مهاجرت می کرد، اکنون جبر و ضرورت بقای روستاییان موجد و موجب رانده شدن است.
‘مطالعات میدانی من در بسیاری از شهرها در 20 سال گذشته نشان می دهد که یکی از شاه بیت های مهاجرین روستا-شهری این بوده است که من ‘به خاطر آینده بچه هایم مهاجرت کردم’. این جمله تکراری مهاجرین در بیشتر نقاط کشور است. ممکن است در چین یا در مهاجرت های اروپا و آمریکا چنین تلقی به عنوان دلیل یا عامل مهاجرت وجود نداشته باشد یا به اهمیت و شدت ما نباشد اما در ایران با توجه به مسوولیتی که خانواده نسبت به آینده فرزندان احساس می کند این امر معمول بوده است. اما الآن به خاطر بقای بچه ها است که مهاجرت می کنند. به خاطر این است که روستا یا روستاییان آب ندارند. در شهرستان هایی مثل اسدآبد، فامنین روستاهایی هستند که برخلاف ظاهر استان که پر آب و پر بارندگی به نظر می رسد، آب ندارند. روستاهایی هستند که حتی برای تأمین آب آشامیدنی از طریق بخشداری ها با تانکر در تابستان ها آب رسانی می شوند. بنابر این اینجا دیگر موضوع محاسبه منافع مبدأ و مقصد نیست. موضوع تفاوت کیفیت زندگی نیست. موضوع خود زندگی است، موضوع بقا است. این اتفاقی است که افتاده است از آن به عنوان مهاجرت اکولوژیک یاد می شود.’
**تغییرات اکولوژیکی کیفیت زندگی در نیمه جنوبی کشور را با چالش مواجه کرده است
وی در پاسخ به ‘فرضیه جابجایی جنوب شمال’ ضمن اشاره به تفاوت های نیمه شمالی و نیمه جنوبی کشور بیان داشت: ما از تهران به پایین یک سری شهرها مثل قم، اصفهان، شیراز را داریم یا بندرعباس و بوشهر و تا حدودی یزد که هر کدام از آنها به یک نوعی قطب صنعتی و جمعیتی به شمار می روند. شهرهایی مانند اصفهان که قطب صنایع مادر است، اهواز که قطب صنعت نفت است و یا سواحلی مانند بندر امام، بوشهر و بندر عباس که به دلایل تجاری و اقتصادی و شیراز که به خاطر شرایط خاص خودش مهم هستند. در حالت عادی این شهرها باید جاذب جمعیت باشند که در گذشته این طور بوده است. مثلاً اصفهان، اراک، ساوه و اهواز جاذب جمعیت زیادی بودند. اما اتفاقات اکولوژیکی و اقلیمی به ویژه در استانی مثل خوزستان که از نظر جمعیتی و اقتصادی به ویژه صنعت نفت مهم بوده، کیفیت زندگی را پایین آورده است. ممکن است این تغییرات اکولوژیکی باعث شود که افراد در مورد ماندن یا رفتن تجدید نظر بکنند. به ویژه بخش غیر بومی جمعیت در اولویت اول و حتی ممکن است در اولویت های بعدی این گزینه برای جوامع و جمعیت های محلی نیز مطرح شود.
**دو عنصر مهم در انتخاب مقصد مهاجرت
این استاد دانشگاه معتقد است: خود مهاجرین هم به عنوان یک قاعده مقاصد را بررسی می کنند و به جایی می روند که دو ویژگی داشته باشد. یک فرصت کار و زندگی بیشتر و بهتر از مبدا مهاجرت باشد. کار و شغل و مسکن امکان کسب درآمد وجود داشته باشد. دوم این است که پذیرش اجتماعی وجود داشته باشد. یعنی یکی از قواعد مهاجرت های برنامه ریزی شده و اختیاری است که افراد بررسی می کنند که چقدر امکان و پتانسیل پذیرش مهاجرین وجود دارد چرا اغلب جنگ زده های خاورمیانه به اروپای غربی و شمالی می روند و نه چین و روسیه و ..، به همین خاطر است که مهاجرین بیشتر پایتخت ها را انتخاب می کنند. در پایتخت یا کلان شهر ها فرصت های کار و شغل حتی در بخش خدمات و در مشاغل فرودست اجتماعی مانند کارگری ساختمان و دست فروشی تا فرصت های بالاتر وجود دارد. بعلاوه در کلان شهرها یک فرصت اجتماعی هم وجود دارد و آن امکان پذیرش اجتماعی بالاتر است.
دکتر نقدی ضمن اشاره به فاکتورهای جدید در انتخاب مقصد می گوید: در مهاجرت های احتمالی آینده موضوع ظرفیت و تحمل اکولوژیکی مقاصد هم مد نظر قرار می گیرد. مثلاکسی که از اهواز مهاجرت می کند قاعدتاً نمی آید به شهری مثل ایلام که خود آن شهر هم در آستانه مشکلات محیط زیستی مانند کم آبی و ریزگرد قرار دارد. در ضمن مدیران و برنامه ریزان نیز باید به این امر توجه و دقت داشته باشند که ما موضوع حفره های جمعیتی از اهمیت زیادی برخوردار است.
یعنی به عنوان آمایش سرزمین و برنامه های مبتنی بر توسعه پایدار باید با ملاحظات بسیار متنوع امکان استقرار و حضور و پخشایش جمعیت در سراسرکشور، به ویژه در کناره های پیرامونی و مرزی همچنان و علیرغم همه مشکلات در اولویت قرار گیرد. زیرا موجهای مهاجرتی از آن مناطق به مناطق مرکزی خیلی در راستای منافع بلند مدت ملی کشور نمی باشد.
*سه علت اصلی مشکلات و راهکارهای همسو با آنها
استاد دانشگاه بوعلی همدان در مورد راه حل های احتمالی می گوید: در درجه اول در موضوع بحران های اکولوژیکی فارغ از بحث های منطقه ای می توان یکی از تقسیم بندی سه گانه از علل پیدایش خشکسالی و تغییرات اقلیمی و مهاجرت در ایران وسپس بر اساس این تقسیم بندی راهکارها نیز در سه حوزه قابل تقسیم بندی است.
‘بنابراین یکی از عوامل تغییرات جهانی آب و هوایی است و مخصوص ایران نیز نیست و پیامدهایش در همه جای دنیا که به عنوان گرم شدن زمین از آن یاد می شود قابل لمس است. دوم اینکه از نظر سازمان های متولی ما مدیریت مناسبی روی منابع آبی اعمال نکردیم. و سوم الگوی غلط مصرف در میان مردم است. یعنی عامل طبیعت، عامل مدیریت و عامل مصرف کنندگان و بهره برداران در کنار یکدیگر باعث تشدید بحرانی به نام تغییرات اکولوژیکی شده و در موضوع حل مساله و چه باید کرد نیز باید به همین سه مورد برگردیم. در بخش تغییرات کلان جهانی ممکن است خیلی در اختیار ما نباشد. اما در دو مورد بعدی نتیجه گیری کلی باید این باشد که جهت مهاجرت نباید به سمت تهران و کلان شهرها باشد.
لزوم ایجاد موجگیرهای مهاجرتی
وی اظهار داشت: اگر هم چنین موج های مهاجرتی راه یبافتد باید در ایستگاه هایی در مسیر تهران و آن هم حتی نه در شهرهای های همجوار تهران، باید امکان های توقف و اسکان وجود داشته باشد، که کار سختی است. مثلا از خوزستان به سمت تهران می توان اسکان در استان لرستان را مثال زد. ولی خود این نیز جای بحث دارد که آیا چنین امکانی وجود دارد یا خیر. ولی در هر حال بایستی به اصطلاح با یک سری امکانات و امتیازات و برنامه ریزی ها موج گیر ایجاد شود.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید