فراوانی آب یک توهم است
یک جامعهشناس میگوید: کشور ما هیچگاه پرآب نبوده و همواره با کمآبی روبهرو بوده است و تنها در 70 سال اخیر، سدسازی و استفاده از موتورپمپها که آب را از عمق زمین بیرون کشید، سبب شده ما دچار توهم فراوانی آب شویم.
** بهطور تاریخی با کمآبی مواجه بودیم
با توجه به مسائل اصلی محیط زیست در ایران و مهمترین آنها که بحران آب است، برنامه اصلی وزارت نیرو برای مدیریت منابع آب و استفاده از ظرفیت مردم برای جلوگیری از تشدید بحران چیست؟
فاضلی: تشکر میکنم که این فرصت در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایجاد شده تا در مورد «مسئله آب» صحبت کنیم، تأکید میکنم «مسئله آب» و از کلمه «بحران» استفاده نمیکنم، باوجود اینکه خودم در گذشته از بحران استفاده کردم.
این بدان معناست که با وضعیتی زودگذر مواجه نیستیم. برای نمونه، وقتی ساختمان پلاسکو آتش میگیرد، به آن «بحران پلاسکو» میگویند. چون وضعیت شهر عادی است و بعد پلاسکو آتش میگیرد، مدتی با آن درگیر هستیم و دوباره زندگی به حالت عادی باز میگردد.
اما در مورد مسئله آب اینگونه نیست که برای کوتاهمدت با کمآبی یا بیآبی مواجه باشیم و بعد دوباره به دورانی برگردیم که پرآبی وجود دارد. این ذات زندگی ما شده است. بهطور تاریخی هم ما با کمآبی مواجه بودیم. فقط شاید 60 یا 70 سال است که موتورپمپها کمک کردند آب را از عمق زمین بیرون بکشیم یا سدهایی که ساختیم تا آب را تنظیم کنیم و توهم فراوانی آب پدید آمده است. آب بهطور کلی ماده حیاتی کمی است و بنابراین با مسئله آب مواجه هستیم و بحران به این معنا که روزی رفع خواهد شد، نیست.
** رویکرد وزارت نیرو سازگاری با کمآبی است
رویکردی که وزارت نیرو در حال حاضر در پیش گرفته است، سازگار شدن با کمآبی است. سازگار شدن به معنای شیوه زیست جدید است. خیلی مسائل باید تغییر کند تا با کمآبی سازگار شویم. ازجمله چیزهایی که باید تغییر کند، مصرف ما، شیوههای اقتصادی مواجهه با آب، صنایعی که آب مصرف میکنند، استقرار صنایع، شیوه ساختوساز خانهها، استانداردهایی که رعایت میکنیم، نوع نگاه به آب و نگرشی که نسلهای جدیدتر به آب خواهند داشت، شیوه آرایش فضای سبز زندگی و محصولات کشاورزی باید تغییر کند.
وقتی میگوییم سازگاری با کمآبی درباره مأموریت یک وزارتخانه حرف نمیزنیم؛ کل کشور، همه دستگاهها و مردم و همانطور که قبلاً هم گفتهام، کسانی که قدرت بیشتری دارند با مسئولیت بیشتر. یعنی اگر حکومت، دولت یا نهاد دیگری که در بحث آب قدرت و اختیار بیشتری دارد، باید مسئولیت بیشتری داشته باشد و به این معنی نیست که تکتک مردم و خانوادهها مسئولیتی در مورد آب ندارند، بلکه جایی به نام دولت، حکومت و یا وزارت نیرو وجود دارد که وظیفه سازگاری با کمآبی را بر عهده میگیرد.
** هیچکس نمیتواند بگوید از آب استفاده نمیکنم
سازگاری با کمآبی که مطرح میشود، جایگاه مردم هم مشخص میشود. آب و انرژی بهطور خاص برق، دو محصولی هستند که هیچکسی در ایران نیست که بگوید من مصرفکننده آن نیستم. ممکن است مصرفکننده خدمات یکی از وزارتخانههای کشور نباشید، اما هیچ روزی در زندگی نمیشود که مصرفکننده آب و برق نباشید، بالاخص آب! برق هم ممکن است زمانی قطع شود ولی آب مایه حیات است و نمیشود بدون آب زندگی کرد.
** هیچ مسئلهای بدون تاریخ نیست
تنازعاتی که بر سر آب در ایران شکلگرفته است (اصفهان، خوزستان، آذربایجان، یزد و…)، چگونه قابلتعریف و حل است؟ آیا با این نسخه درمانی مهندسان یعنی انتقال آب، مسئله قابلحل است
فاضلی: هیچ مسئلهای بدون تاریخ نیست. ممکن است در مقطعی که بحث خیلی جدی و خطیر میشود و مناقشه بالا میگیرد تمایل داشته باشیم تاریخ یک مسئله را فراموش کنیم، اما تاریخ آن مسئله هیچگاه ما را فراموش نمیکند و همیشه بر مسئله سایه میاندازد. ترجیح میدهم از مناقشه استفاده کنم، نزاع یک مرحله بعد از مناقشه است، خیلی نباید مفاهیم را ساده بکار گیریم و بهسرعت از مرحله مناقشه به نزاع برویم. پذیرش نزاع الزاماتی دارد ولی در مرحله مناقشه میشود سراغ حل مناقشه رفت.
تاریخ اثری که بر این مناطق گذاشته است در چند عامل قابل خلاصه کردن است. یک بارگذاری مصارفی فراتر از توان اکولوژیک حوزهها؛ یعنی در مناطقی که بهصورت ذاتی کمآب هستند، صنایع پرآببر، کشتهای پرآببر و معیشت پرآب مستقر شد. این در یک پروسه چند دههای شکل گرفته است و مربوط به امروز و دیروز نیست. حداقل اینها بیش از یک دهه تاریخ دارند.
** فقدان رویکرد یکپارچه به مدیریت حوضههای آبریز
عامل سومی که در این وضعیت نقش دارد، فقدان رویکرد یکپارچه به مدیریت حوضههای آبریز است، یعنی در اصل عناصر مختلفی که در درون یک حوزه تعریف میشوند مثل کشاورزی، صنعت، گردشگری، محیط زیست، سکونت، شرب، بهداشت، تفریح، فراغت و… که در درون یک حوزه تعریف میشوند، فاقد یک نظام برنامهریزی بودند که همه با هم لحاظ شوند. هر کسی با یک تصور از اینکه چه میزان در منطقه بوده، کشت، صنعت، باغات و شهرها را گسترش داده و مجموع مسائل کشور هم در بخش آب سرریز شده است، یعنی اگر نتوانستیم توزیع جمعیتی مناسبی در کشور ایجاد کنیم، بخشهایی از کشور تبدیل شده به تمرکز جمعیت. شهرهایی با 3 یا 4 میلیون جمعیت و بعد شهرهایی داریم که زیر 30 و 40 هزار نفر جمعیت دارند. توسعه نامتوازن هم باری شده بر این وضعیت و همه منجر به پیدایش مسئله آب و این مناقشه شده است.
گفتمانها هم تأثیر داشتند، یعنی از این واقعیت هم نگذرید که این مناقشات بر اثر یک سری از مسائل دامن زده میشوند. مثل تقسیم کردن به این طرف و آن طرف زاگرس، فلات مرکزی و زاگرس و…
** مسئولان سیاسی عامل بسیاری از طرحهای غلط هستند
در مورد طرحهای غیرکارشناسی گفتید که مهندسها به سمت این طرحها میروند، اما باید گفت الزاماً مهندسها پشت این طرحها نیستند. البته تصورات قبلی خودم این بود که حتماً مهندسها پشت این طرحها هستند. گاهی اوقات مهندسان هم مخالفت میکنند، ولی سیاسیون بیشتر بر این طرحها تأکید دارند، آنها بیشتر به دلایلی مایل هستند که اقداماتی انجام شود که پشتوانه کارشناسی ندارد و از اساس غلط است.
ترکیب عوامل ایجاد کننده مسئله که برشمردم بهعلاوه این ملاحظات سیاسی و نادیده گرفتن توان علمی و هشدارها و گزارشهای کارشناسی از سوی قدرت سیاسی، آهستهآهسته به این منجر میشود که بهجای آنکه راهکارهای مسئله پیدا شود، گرههای بیشتری پیدا میکند. مداخلات سیاسی و گاهی اوقات هشدارهای دائم برای اینکه آب امنیتی شده است وضعیت را بدتر میکند. قومی کردن مسئله، وضعیت را بدتر میکند. بدتر از آن، فقدان مکانیزمهایی است برای اینکه طرفهای مناقشه با هم حرف بزنند و منافعشان را روشن کنند.
** عدم دقت در آمار از عوامل ایجاد مناقشه است
مسئله آب مثل گره کوری است که بعد از چند دهه افتادن زنجیرهای مختلف روی هم، زنجیرها به هم تابیدهاند و حالا حل کردن آن به این صورت نیست که طرف زنجیر را بگیریم و بکشیم تا گره از هم باز شود. باید در مورد همه مسائل آن حرف زده شود، دادهها شفاف شود، ببینید اختلافها بر سر چیست. وقتی وارد تکتک این مسائل شوید اصفهان، ارومیه و هرجای دیگر، میبینید که از همان ابتدا مناقشه است. مناقشه بر سر عدد و رقمها و اینکه کی چه مقدار مصرف میکند. گاهی اوقات عدد و رقمها دقیق نیستند و همین عدم دقتها عامل مناقشه است.
وقتی عدد و رقمها حل و شفاف شود (که کار بسیار دشواری است)، به این نقطه میرسیم که آدمهایی که با این نظام بهرهبرداری از آب خو گرفتهاند و معیشتشان به آن پیوند خورده است، بهراحتی نمیتوانند از روش تأمین معیشتشان جدا شوند. به عبارتی، آموزشها، توانمندیها و زیرساختی فراهم نشده که اگر کسی دیگر کشت برنج نکرد، جای آن چه کاری کند؟ ایجاد معیشت جایگزین کار دشواری است و طرح برنامهای از گذشته برای این کار نبوده و تدوین نشده است.
** نظام قیمتگذاری آب باید اصلاح شود
یکی از راههایی که در دنیا برای مناطق کمآب بکار میرود، تأمین آب مناطق صنایع از طریق بازچرخانی و تصفیه فاضلابهای صنعتی و شهری است، بنابراین فشاری بر منابع آب شیرین و کمیاب وارد نمیشود. این اتفاق در جاهایی اتفاق میافتد که نظامهای قیمتگذاری آب، سرمایهگذاری در تصفیه و بازچرخانی آب را اقتصادی میکنند. این در حالیست که در حال حاضر در استانهایی پسآبها برای واگذاری، قیمتگذاری شده، ولی مشتری برای آن وجود ندارد.
حتی در برخی نقاط، صنایع سود خوبی دارند و مشتری آب گرانقیمت هستند. تا اصلاحات قیمتی در مورد آب صورت نگیرد، تقاضا برای روشهای جایگزین و مصرف کمتر آب شکل نمیگیرد.
**حل مناقشه نیازمند مداخله اقتصادی و اجتماعی است
حل کردن مناقشه همزمان هم نیازمند مداخله اقتصادی و هم مداخله اجتماعی است. به این معنا که سبک زندگی، الگوهای رفتاری انسانهای، تجهیزاتی که آب مصرف میکنند، ممکن است در ایران کولرهایی بسازیم که نصف این مقدار آب مصرف میکنند، شرایطی برای نصب کولرها در نظر بگیریم که مصرف آب کمتر شود، پس ترکیبی از فناوری هم باید صورت گیرد تا مناقشات کم شود.
اگر بخواهیم خلاصه کنیم، ترکیبی از راهکارهای اقتصادی، آمایش سرزمین، یکپارچگی مدیریت در حوضههای آبریز، بهبود فناوری، قیمتگذاری و راهکارهای اقتصادی درباره آب، بهبود نظام کشاورزی و اصلاحات بازار کشاورزی و… همه این موارد در کنار هم میتوانند موجب کاهش مناقشه شوند. به همین خاطر است که با صراحت میگوییم، سازگاری با کمآبی مسئلهای نیست که تنها وزارت نیرو در آن مداخله کند و صرفاً فنی نیست، چون بُعد اقتصادی، اجتماعی، فناورانه، فرهنگی و… در کنار هم هستند. یعنی رویکرد همهجانبه ترکیب عوامل مختلف و سازمانهای مختلف بهعلاوه مردم میتواند مناقشه را حل کند.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید