وکیل آنلاین

بیش از ۵۰ نظریه اسلامی در علوم انسانی تولید شده است

نظریه-اسلامی

بیش از 50 نظریه اسلامی در علوم انسانی تولید شده است

 

پژوهشگر فلسفه اسلامی می گوید: نتیجه تلاش ها در حوزه علوم انسانی – اسلامی تاکنون، تولید حدود 50 نظریه بوده است اما ساختارهای حاکمیتی از این نظریه ها استفاده نمی کنند.

 

«کسانی که می گویند تلاش ها در حوزه علوم انسانی اسلامی نتیجه ای نداشته و تولیدی صورت نگرفته است واقعا بی انصاف هستند یا اطلاع ندارند. کارهای بزرگی شده است. یک بحث، تولید دانش است ما در حوزه فلسفه علوم انسانی کارهای زیادی انجام داده ایم و کتاب زیادی هم در این زمینه منتشر شده است و در برخی زمینه ها هم نظریه های متعدد داشتیم مثل طلاق، بانکداری، بزهکاری و.. اما نکته دیگر اجرای این نظریه ها است.»

مشکل اینجاست که چرا این نظریه ها در عرصه ساختارهای حکومتی استفاده نمی شوند. نظریه های معتددی داریم که استفاده نمی شود، این اشکال وارد است. دانشمندان ما در حوزه های مختلف علوم اجتماعی و انسانی نظریه های مختلفی تولید کرده اند در واقع نزدیک به 50 نظریه علمی در حوزه علوم انسانی اسلامی تولید شده است. بسیاری از نظریه پردازان استاد تمام هستند اما ساختارهای حکومتی فعال در حوزه اجرا، از این نظریه ها استفاده نمی کنند. برخی اعتقاد ندارند، برخی به روزمرگی تبدیل شد و از طرفی مجلس نیز ضعیف و ناکارآمد است. همچنین ساختار قوه قضاییه هم دچار اشکالاتی است. ما می توانیم با به کار گرفتن نظریه های تولید شده، مشکلات را برطرف کنیم.»

بخش دوم مصاحبه با حجت الاسلام خسرو پناه به این شرح است :

**مراوده عملی ما با دیگر نقاط جهان چگونه بود؟

خسروپناه: بوعلی سینا به آثار رم و یونان دست یافته بود اما خودش تولید داشت و از آن آثار استفاده می کرد. در همین قانون یا الحاوی زکریا خیلی جاها می گوید که من خودم آزمایش را انجام داده ام و این پژوهش خودم است. حالا دقت کنید آن زمان این قدر وسیله های ارتباطی گسترش پیدا نکرده بود که به راحتی با نقاط دیگر دنیا در ارتباط باشند البته کتاب ها را تهیه می کردند ولی ارتباطات گسترده نبود.

یک دوست ایتالیایی دارم که سال ها در مورد کتاب الهیات شفای بوعلی سینا کار کرده است این فرد به من می گفت که کتاب را با متافیزیک ارسطو بررسی کرده ام، فقط در بیست درصد کتاب بوعلی از کتاب ارسطو استفاده شده است ، یعنی این طور نبوده که مطالب آن ها را فقط در کتاب های خود تکرار کنند مثل الان نبود که علوم انسانی ما کلا ترجمه کتاب های غربی است آن موقع تولید هم داشتند.

مثلا ابوریحان زبان سانسکریت بلد بود چند سال در هند بود و تحقیق کرد و دانش آنجا را فرا گرفت و بعد خودش شروع به تولید دانش و نظریه پردازی کرد به طوری که وقتی ابوریحان ازهند بازمی گشت این هندی ها بودند که به او احساس نیاز می کردند.

 

**خب با همه این تفاسیر، چرا جهان اسلام از تمدن دور شد و در مسیر انحطاط قرار گرفت؟

خسروپناه: به نظر من گسترش جریان تصوف در این انحطاط بی تاثیر نبود هر چند خود عرفان و تصوف ارزشمند بود و میراث تاریخی ما هستند ، بزرگترین عرفای اسلامی در ایران بودند و عرفان را توسعه دادند. مولانا، حافط و سعدی شخصیت های بزرگی هستند ولی هر چیزی اعتدالش درست و مناسب است فرض کنید، زیاد غذا بخورید به شما آسیب خواهد زد یا مثلا زیاد بخوابید و… .

یک بار به صورت افراطی وارد بحث عرفان و تصوف شدیم و از مباحث عقلی، طبیعی و تجربی غفلت کردیم مثلا محاسباتی که ابوریحان و سپس خواجه نصیرالدین طوسی انجام داده اند بسیار مترقی است. اصلا می دانستید ابوریحان اولین کسی بود که می گفت نیم کره زمین محدود به همین خشکی ها نیست ، یعنی کشف آمریکا برای اولین بار توسط ابوریحان انجام شد حالا آن موقع اسم آمریکا نبوده است اما او می گفت قطعا باید خشکی و امکانات زندگی در دیگر نیم کره زمین هم باشد. حتی مسافتی که ذکر کرده بود دقیق تر از مسافتی بود که بعد از او اظهار نظر کرده اند بر اساس محاسبات اسطرلابی محاسبه می کردند یعنی می خواهم بگویم اینقدر برای این ها ریاضی وتجریه اهمیت داشت.

 

**پس چه اتفاقی افتاد که با وجود تاکیدات دین اسلام بر تفکر و دانش و این سبقه دانشی در جهان اسلام، دوران افول ظاهر شد؟

خسروپناه: حاکمیت اشعری ها و حکومت سلجوقیان اثرگذارترین عامل در این مسیر بودند. امام خمینی (ره) می فرمایند: «حکومت ها در تمدن سازی و انحطاط جوامع نفش اول را دارند.» یک حکومت زمینه را برای رشد علم و نظریه پردازی فراهم می سازد و حکومتی دیگر نیز مسیر انحطاط را فراهم می کند.

حکومت هایی که نگاه اشعری مسلک داشتند و به تصوف بیشتر بها می دادند باعث انحطاط فلسفه و علوم طبیعی شدند البته حمله مغول ها هم بی تاثیر نبود ولی در حد حاکمیت اشعری ها موثر نبود.

البته من این تحلیل را که می گوید در نتیجه حمله مغول اندیشه قضا و قدری در ایران رشد پیدا کرد را قبول ندارم چرا که این یک اندیشه اسلامی است مگر ابن سینا این را قبول نداشت؟ تک تک مسلمانان به قضا و قدر الهی اعتقاد داشتند.

در دوره سلجوقیان وقتی تصوف، درون گرایی و فرد گرایی مطرح شد، حس اجتماعی و جمعی کاهش پیدا کرد لذا وقتی مغول ها حمله کردند بسیاری به دنبال نجات خود بودند و کسی به فکر کشور نبود حتی بعضی ها به کشورهای دیگر رفتند البته خواجه نصیرالدین طوسی ایران را نجات داد؛ مغول ها به علوم نجوم و تاریخ خیلی اعتقاد داشتند. تاریخ را برای استفاده از امروز جامعه و هویت خود می خواستند. به نجوم علاقه داشتند تا بفهمند جه روزی سعد و چه روزی نحس است که بجنگند یا نه.

مغول ها، خواجه نصیرالدین طوسی را به عنوان منجم می شناختند لذا خواجه نصیر از این موقعیت استفاده کرد و در مجموعه هلاکو وارد شد و رصد خانه مراغه را طراحی کرد و ساخت. آرام آرام کاری کرد که دولت ایخلخانان گرایش شیعی پیدا کرد و در نتیجه ما در دوره ایلخانان کم کم تحول علمی می بینیم، رشد عملی در این دوره زمینه سازی شد و در دوره صفویه خود را نشان داد.

 

**از منظر تمدنی وضعیت دوران صفویه چگونه بود؟

خسروپناه: در دوره اول حکومت صفوی شاهد رشد تمدنی و در دوره دوم شاهد انحطاط هستیم. وقتی که شاه اسماعیل در تبریز آن زمان حکومت شیعی را مستقر می کند سلطان سلیم اول به ایران حمله و در جنگ چالداران پیروز می شود و زن شاه اسماعیل را به اسیری می برد البته عثمانی ها نمی توانند در تبریز بمانند و عقب نشینی می کنند بعد از شاه اسماعیل که به نوعی دق مرگ و قداستش شکسته می شود، شاه طهماسب به قدرت می رسد که او هم گرایش تصوف داشت ولی او می بیند که تصوف در تاسیس حکومت نقش دارد ولی در استمرار حکومت نقش ندارد. به سراغ فقه و فقها می رود و برای محقق کرکی یا محقق ثانی نامه می نویسد که آن موقع کرکی در مدیترانه بوده است که براساس سفارش امام صادق(ع) و مقبوله عمر بن حنظله تو حاکم هستی و من کارگزارت هستم تو باید حکومت را به دست بگیری. در ابتدا محقق کرکی نمی پذیرد اما بعد از اصرار شاه طهماسب می پذیرد و به ایران می آید و به عنوان ولی فقیه حکومت می کند. شاه طهماسب هم کاملا اطاعت می کند. اعتقاد دینی شاه طهماسب بود و می دانست که کشور با قوانین اداره می شوند و قوانین هم در فقه وجود دارند نه تصوف.

وقتی محقق کرکی به ایران می آید زمینه را برای بحث های علمی فراهم می کند او با بحث های عقلی و طبیعی و…موافق بود و این باعث بهبود وضعیت علوم عقلی در مقابل تصوف می شود. در زمان شاه عباس هم بزرگانی مثل شیخ بهایی که شیخ الاسلام هستند -مثلا نقش قوه قضاییه و رئیس شورای نگهبان را اگر بر اساس ساختار امروز بخواهیم بگوییم- بر عهده داشتند و نظارت می کردند هر چیزی که تصویب می شد در سلطنت خلاف شرعی نباشد حالا دیگر اندرون خود پادشاهان هر غلطی می خواستند می کردند دیگر شیخ الاسلام خیلی هم زورش نمی رسید اما در فضای عمومی شاهان رعایت می کردند.

در دوره دوم صفویه و در زمان شاه عباس دوم به بعد دو جریان غلبه یافتند؛ یکی جریان اخباری گری و دیگری تصوف. شخصی به نام محمد امین استرابادی شبهاتی را در باب علم اصول فقه مطرح می کند و اخباری گری را مطرح می کند و حرف های او در آن زمان در فضای علمی رواج پیدا می کند. از لحاظ عملی در واقع غلبه پیدا می کند تا اینکه در زمان دوره قاجار وحید بهبانی با رویکرد اخباری گری مقابله و تفکر اصولی غلبه یافت. دیگر دولت قاجار فشل شده بود و کسانی مثل عباس میرزا می جنگیدند ولی حکومت به آن ها کمک نمی کرد و سلطنت ضعیف شده بود و شایستگان دست و پا بسته بودند.

در این زمان حوزه ها حکم جهاد می دادند. مرحوم سید مجاهد حکم جهاد داده بود. با روس ها می جنگیدند. شیخ انصاری هم اهل مبارزه بود ولی حوزه ها منفعل بودند. حوزه ها در قصه مشروطه بهتر عمل و کمک کردند. اگر آخوند خراسانی نبود و نائینی نبودند قصه مشروطه پیش نمی رفت. اما در کل در زمان قاجار ضعف حکومت بسیار واضح است.

 

**چرا مسلمانان به توصیه های اسلام برای دانش اندوزی و تفکر بی توجهی کردند؟

خسروپناه: اینکه دین چه ادعایی دارد با اینکه دینداران از دین چه می فهمند متفاوت است؛ زمانی دینداران به بخشی از دین که مسئله عرفان و تصوف است را توجه و از بخش های دیگر غفلت می کنند اما انصافا حالا تعصبی هم نداریم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه ها و حوزه ها تحول عظیمی اتفاق افتاد. با وجود تحریم و جنگ و مشکلات دیگر، ایران در منطقه در بین کشورهای اول یا دوم در بسیاری از مسائل عملی پیش است.

مثالی می زنم؛ طب سنتی که پانزده سال است ایران در این زمینه شروع به کار کرده است. در دانشگاه تهران، دانشکده طب سنتی راه اندازی شد و در دانشگاه علوم پزشکی، شهید بهشتی و دانشگاه علوم پزشکی ایران هم اقداماتی صورت گرفت. در برخی دانشگاه های دیگر نیز یا دانشکده یا گروه راه اندازی شد و در تهران هم حدودا 20 هاکلینک شکل گرفته که بیماران را درمان می کنند.

از طرف دیگر اکنون مجموعه ای نیز دارو تولید می کند. این ها کار عملی می کنند و با توجه به کتاب های طبی خودمان تا الان حدود 160 دارو تولید کردند. این گروه همان اوایل به هندوستان رفته بودند، هندوستان 150 سال است در این حوزه کار می کند و آنجا بررسی هایی کرده بودند بعد از این که هندی ها دستاوردهای ایران را دیدند گفتند شما درست است که 15 ساله شروع کرده اید اما از ما جلوتر هستید. در واقع می خواهیم بگوییم که استعداد و ظرفیت و همت نیروهای ایرانی برجسته است. در دانش های دیگر مانند نانو نیز این وضعیت را داریم.

یا مثال دیگر در این زمینه مرکز پاستور است که قبل از انقلاب راه اندازی شد. پیگیر این مسئله شهید مدرس در مجلس بود که واکسن از فرانسه به ایران بیاید و در ایران تولید شود. خیلی از روشنفکران مخالف بودند اما شهید مدرس پیگیری کرد و نهایتا مرکز پاستور تاسیس شد. چرا که او می گفت هزینه پیشگیری به مراتب از هزینه درمان کمتر است. از آن زمان تا 20 سال پیش واکسن از فرانسه می آمد و استفاده می کردیم تا اینکه در دوره ای تعدادی از افراد در کوبا آموزش دیدند و اکنون هم سخت افزار و نرم افزار را خودمان تولید می کنیم.

 

**عده ای مطرح می کنند در رواج تصوف و خرافه گرایی ما تکرار صفویه ایم و مسیر صفویه در حال تکرار است. شما این تحلیل را قبول دارید؟

خسروپناه: من قبول ندارم که بگوییم همانند دوره دوم صفویه هستیم که تصوف رواج می یابد. سلسله های صوفی در ایران در حال حاضر فعالیت می کنند. مثلا شب جمعه مراسم ذکر دارند فرقه هایی مثل نعمت اللهی، گنابادی، فرقه کمیلیه و…اما دقت کنید تصوف الان نمی گوید که ما الان دنبال علم و دانش نرویم تصوف امروزی هم علم و دانش و… را دنبال می کند. اگر مشکلی دراین زمینه باشد برخی بدعت هایی است که در این فرقه ها صورت گرفته است و قطعا با این انحراف ها باید مقابله علمی کرد چون با پدیده های فرهنگی و علمی نمی توان مقابله امنیتی و نظامی کرد.

اینکه عده ای می گویند چون آقای قرائتی گفته فقط خواندن قرآن کافی است و این نشانه انحطاط است، درست نیست چرا که منظور آقای قرائتی در آن سخنرانی کافی بودن در زمینه معارف اسلامی بود نه اینکه برای مثال علم طب هم نخوانیم و قرآن کافی است یا علم مهندسی نخوانیم و.. خود آقای قرائتی هم وقتی مریض می شود به پزشک رجوع می کند. اتفاقا ما باید کار علمی کنیم و علم را هم مرتبط با نیازهای خودمان جلو ببریم تا تبدیل به حکمت شود.

 

**یکی از پروژه های علمی پس از انقلاب پروژه علوم انسانی اسلامی بود. با این همه صرف وقت، چرا نتیجه ای حاصل نشده است؟

خسروپناه: انصافا کسانی که می گویند تلاش ها در حوزه علوم انسانی اسلامی نتیجه ای نداشته است و تولیدی صورت نگرفته است واقعا بی انصاف هستند یا اطلاع ندارند خیلی کارهای بزرگی شده است. یک جنبه ،تولید دانش است. در حوزه فلسفه علوم انسانی کارهای زیادی انجام داده ایم و کتاب زیادی هم در این زمینه منتشر شده است و در برخی زمینه ها هم نظریه های متعدد داشتیم مثل بحث طلاق، بانکداری، بزهکاری و.. اما نکته دیگر اجرایی این نظریه ها است. مشکل اینجاست که چرا از این نظریه ها در عرصه ساختارهای حکومتی استفاده نمی شود. نظریه های معتددی داریم که استفاده نمی شود و این اشکال وارد است.

دانشمندان ما در حوزه های مختلف علوم اجتماعی و انسانی، نظریه های مختلفی تولید کرده اند در واقع نزدیک به 50 نظریه علمی در حوزه علوم انسانی اسلامی تولید شده است. بسیاری از نظریه پردازان ایرانی، استاد تمام هستند ولی متاسفانه ساختار های حکومتی فعال در حوزه اجرا از این نظریه ها استفاده نمی کنند. برخی اعتقاد ندارد و برخی هم روزمره شدند و دنبال تحول نیستند از طرف دیگر هم مجلس ما ضعیف و ناکارآمد است و ساختار قوه قضاییه هم دچار اشکالاتی است. ما می توانیم با بکار گرفتن این نظریه های تولید شده این مشکلات را برطرف کنیم.

 

**اخیرا رهبر معظم انقلاب فراخوانی در باره الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت دادند. پرسش این است که باید چه راهکاری اتخاذ بکنیم که در حوزه اجرا، الگو با مشکلات اسنادی مانند 1404 مواجه نشود؟

خسروپناه: این الگو، الگوی پایه ای است یعنی مبانی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است هنوز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت نوشته نشده است. عده ای گمان می کنند الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت نوشته و کار تمام شده است.

خیر. هنوز مبنا نوشته شده است و الگو تدوین نشده است.

برای داشتن جامعه ای مطلوب، غیر از مبانی درست، راهبرد، ساختار و قوانین درست هم می خواهیم. اگر راهبردها را نوشتیم، قوی هم تدوین شد اما قوانین هماهنگ نبود نتیجه نخواهیم گرفت. اما نباید بگوییم پس چرا راهبرد نوشتیم باید بگوییم چرا قوانین و ساختارها را با راهبردها متناسب و هماهنگ نکردیم. نباید بگوییم چرا سند مهندسی فرهنگی نوشتیم و نباید این اسناد را بنویسم چون اجرا نشده باید آن حوزه ای که مشکل داشته و دارد را اصلاح کنیم. الان تمام دنیا سند دارند، الگو دارند اما ساختار و قوانین را هم اصلاح می کنند این ضعفی است که در جامعه ما وجود دارد یعنی اسناد با قوانین و ساختارها هماهنگ نیستند.

 

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

لینک کانال ایتا

لینک کانال سروش

لینک صفحه اینستاگرام

دانلود اپلیکیشن اندروید دادورزیار

منبع خبر : ایرنا

 

افزودن یک دیدگاه